The Anatomy of Rap Music

کالبدشناسی موسیقی رپ |مجموعه مقاله‌های آموزشی و انتقادی|

محتوا در موسیقی رپxنقد رپ مفهومیxتحلیل و تفسیر محتوای آثار موسیقی رپxنقد آثار محتواگرا در موسیقی رپxنقد آهنگ‌های مفهومی و محتواگراxمحتوا و مفهوم در موسیقی هیپ هاپxاصل تناسبxچگونه آهنگ‌های رپ را نقد کنیمxنقد رپرهای مفهومی و محتواگراxفرم و محتوا چیست؟

 

پرده اول: نگاه مطلق‌گرا

 

 

-لامپ اتاق‌تان را در نظر بگیرید. در حال حاضر روشن است یا خاموش؟

 

 

مسلماً پاسخ شما، خارج از این دو حالت نخواهد بود. یعنی امکان پذیر نیست، لامپ هم‌زمان هم خاموش باشد و هم روشن. ممکن است در یک لحظه لامپ روشن و در لحظه دیگر خاموش باشد (حالت چشمک زن) امّا در هیچ تقسیم زمانی، لامپ نمی‌تواند هم خاموش و هم روشن باشد. این نوع نگاه را به پدیده‌های پیرامون‌تان بسط بدهید. دیوار مقابل‌تان، یا وجود دارد و یا وجود ندارد. فردا، یا خواهد آمد و یا نخواهد آمد. در هیچ یک از موارد، امکان ندارد وجود و عدم وجود درکنار یکدیگر رخ بدهند.

 

 

-به گزاره مقابل توجه کنید. «مهلت فصل نقل و انتقالات فوتبال اروپا در روز چهارشنبه 31 آگوست 2016 به پایان می‌رسد». معنای جمله کاملاً روشن و قطعی است. هیچ‌گونه تردید و یا معنای پنهان چند پهلویی در این گزاره خبری مشاهده نمی‌شود.

 

 

پرده دوم: نگاه نسبی‌گرا

 

 

-تصویر زیر را در نظر بگیرید. برداشت شما از این تصویر چیست؟

محتوا در موسیقی رپxنقد رپ مفهومیxتحلیل و تفسیر محتوای آثار موسیقی رپxنقد آثار محتواگرا در موسیقی رپxنقد آهنگ‌های مفهومی و محتواگراxمحتوا و مفهوم در موسیقی هیپ هاپxاصل تناسبxچگونه آهنگ‌های رپ را نقد کنیمxنقد رپرهای مفهومی و محتواگراxفرم و محتوا چیست؟

 

 

 

این عکس، مرد میان‌سالی را در کنار زن جوان و زیبا نشان می‌‌دهد. اوّلین‌بار در یک مجله همراه با مقاله‌ای در مورد کافه‌های پاریس به چاپ رسید. بار دیگر در بروشور انجمن مبارزه با نوشیدنی‌های الکلی چاپ شد (به خاطر این‌که در مقابل آن دو نفر، 4 لیوان نوشیدنی قرار دارد – در مقابل مرد یک لیوان پر و یک لیوان خالی، در مقابل زن یک لیوان نصفه و یک لیوان پر). دفعه سوم در یک روزنامه با موضوع فحشا در پاریس چاپ گردید. رابرت دازنیو، فرم این عکس را با کمک گرفتن از دوستان خود به عنوان مدل، با سلیقه خود چیده است. برداشت شما از این عکس چه بود؟ با کدام یک از برداشت‌ها مطابقت داشت؟

 

 

-متن زیر را در نظر بگیرید.

 

 

All birds find shelter during a rain. But Eagle avoids rain by flying above Clouds.

 

 

A.P.J. Abdul Kalam

 

 

در جلسه‌ای از تعدادی دانشجو درخواست شد که پیام نگارنده عبارت فوق و معنای پنهان آن ‌را حدس بزنند. آن‌ها برداشت‌های خود را ارائه کردند و همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، برداشت‌ها بسیار متفاوت از یکدیگر بود. یکی شجاعت عقاب را تحسین کرده بود. دیگری قدرت و فردگرایی را عامل موفقیت می‌دانست. عدّه‌ای راه حل مشکلات را، فرار از صورت مسئله می‌پنداشتند و در مجموع هیچ دو برداشت مشابه‌ای ارائه نشد.

 

 

غرض از این مقدمات آن‌که، دو نوع نگرش جاری (مطلق‌گرا و نسبی‌گرا) را به اختصار معرفی کنم.

پرده سوم: وجه محتوایی آثار

 

 

به عقیده من، در هنگام مواجهه با وجه محتوایی آثار هنری، نگاه نسبی‌گرا است که موثر واقع می‌شود. همان‌گونه که در مثال‌های پرده دوم بیان گردید، برداشت‌ افراد از تصویر شماره یک و متن مذکور متفاوت از یکدیگر است. در همین راستا، بدیهی است که برداشت مخاطب از محتوای آثار نیز نسبی باشد. اساساً برداشت‌ها با توجه به پیش زمینه ذهنی و دیگر عوامل مرتبط با آن صورت می‌پذیرد. پیش از ادامه بحث، توجه شما را به تعاریف زیر جلب می‌کنم.

 

 

معنای عینی (غالباً مطلق):

 

 

معنای عینی، روشن و واضح است. معنای آشکار و قابل لمسِ جمله را معنای عینی می‌نامیم. به عنوان مثال، معنای عینی متنی که در پرده دوم بدان اشاره شد، آن است که همه پرندگان در هنگام بارش باران به دنبال سرپناه هستند و این‌گونه زمان و انرژی زیادی را مصرف می‌کنند امّا عقاب با پرواز بر فراز ابرها به راحتی از باران در امان خواهد بود. معنای عینی گزاره خبری پرده اول نیز دقیقاً خود آن جمله است. اگر توجّه کنید، معنای عینی وابستگی به ذهنیت مخاطب ندارد. نوع بکارگیری واژه‌ها و دستور نگارش، بار معنایی (عینی) جمله را به آسانی روشن می‌سازد. لازم به ذکر است که تشریح و توصیف محتوای آشکار را تحلیل روایی محتوا می‌نامیم.

 

 

معنای پنهان (غالباً نسبی):

 

 

معنای پنهان یا پیام محتوا، وابسته به ذهن مخاطب است. برداشت‌های که برای مثال‌های پرده دوم ارائه شد، درواقع معنای پنهان جمله و تصویر شماره یک بود که هر فرد بنا بر پیش زمینه ذهنی خود آن ‌را ارائه کرده بود. یکی از مثال‌هایی که همیشه در این مورد استفاده می‌کنم، مثال برداشت‌های متفاوت مسلمان‌ها از قرآن است. القاعده، داعش و دیگر گروه‌های مشابه پیام‌هایی را از محتوای قرآن برداشت می‌کنند که جنایت‌هایشان را توجیح می‌کند. عدّه‌ای دیگر برداشتی نرم‌تر دارند و عمده مسلمان‌ها را تشکیل می‌دهند. برخی نرمی را در حد تغییر ماهیت گسترش داده‌اند که آن را با نام اسلام آمریکایی می‌شناسیم. اگر توجّه کنید، محتوا و متن منبع آن‌ها یکسان است امّا هر کدام معنای پنهان یا پیام محتوا را به‌گونه‌ای متفاوت برداشت می‌کنند. اضافه کنم که هویدا کردن زوایای پنهان محتوا را تفسیر محتوا می‌نامیم.

 

 

امید نگارنده بر آن است که تا اینجا، با توجّه به مثال‌هایی که مطرح شد، نسبی بودن برداشت مخاطب از محتوا اثبات شده باشد. چنان‌ که در این مورد توجیح نشده‌اید، مطالعه کتاب «درباره نگاه به عکس‌ها» را پیشنهاد می‌کنم. مثال تصویر شماره یک نیز از این کتاب وام گرفته شده است. همچنین مطالعه کتاب‌هایی در زمینه زبان‌شناسی (کتاب بررسی زبان - یول جورج) و روانشناسی اجتماعی (کتاب حیوان اجتماعی - الویت ارونسون) نیز می‌تواند مفید باشد. کتاب «آگاهی» نوشته سوزان بلکمور نیز بسیار مفید و قابل توجّه است.

 

 

آثار محتواگرا در موسیقی رپ فارسی

 

 

در طول مدّت اخیر، تعداد آثار محتواگرا در موسیقی رپ فارسی افزایش و در موازات آن نکاتی قابل تامل جریان یافته است. در ادامه این نوشتار به بررسی این نکات خواهم پرداخت.

 

 

-آثار محتواگرا، چرا؟ هدف چیست؟ و تا چه حد موفق عمل می‌شود؟

 

 

هربار، بعد از شنیدن آثار محتواگرا پرسش‌های متعددی در ذهن من مطرح می‌شود. هدف خواننده از تولید این اثر چیست؟ خواننده به دنبال انتقال پیام قاطعانه است یا صرفاً دعوت به تفکر برای او کفایت می‌کند؟ توقع خواننده در تاثیرگزاری چگونه است؟ آیا خواننده در جایگاه ارائه پند، نصیحت و حکم صادر کردن است؟ چگونه است که خواننده اثر، خود را در تمام زمینه‌های بشری صاحب نظر می‌داند؟ اثر تولیدی او، قرار است موسیقی باشد و یا کتاب شعر فلسفی؟ موسیقی رپ، دکلمه و یا شعرسرایی؟ ذکر محتوای تکراری و پراکنده‌گویی برای چیست؟

 

 

همانگونه که گفته شد، برداشت مخاطب از محتوا «نسبی» است لذا اگر هدف خواننده انتقال پیام قاطعانه باشد، باید بسیار محتاطانه و آشکار بنویسد تا مخاطب دچاره سردرگمی نشود. با اینحال متن آثار محتواگرای رپ فارسی، پیچیده و مملو از صنایع ادبی است. مبهم‌گویی و پراکنده‌گویی بسیار رایج است. تکرار در آن بسیار چشم‌گیر است، اشاره به مفاهیم تکراری همانند رسانه، دولت، سیستم، شستشوی فکری و...، دیگر تازگی قبل را ندارد. موضوع در آن آثار نقش چندانی ندارد و یا درست بکار گرفته نمی‌شود. در متن آثار، نظام فکری روشنی جریان ندارد و به همه چیز اشاره می‌شود امّا پرسشی، پاسخ داده نمی‌شود. در نتیجه نمی‌توان توقع داشت که انتقال پیام به درستی انجام بپذیرد.

 

 

همچنین دعوت به تفکر در میان این هجمه بی‌نظمی اندکی ناعادلانه است و مخاطب در هنگام مواجهه با دریایی از اطلاعات درهم، دچارِ سردرگمی می‌شود. توجه افراطی به «معنای پنهان» در آثار محتواگرا، این سوال را مطرح می‌کند که مخاطب قرار است موسیقی بشنوند و یا کتاب شعر فلسفی؟ زیرا کشف رموز محتوای این آثار نیازمند وقت و انرژی است. با استفاده از تحلیل و تفسیر محتوا باید به جان متن اثر افتاد و تک به تک ابیات را مورد بررسی قرار داد که در همین حین قالب موسیقیایی اثر نادیده گرفته می‌شود. دقیقاً ارائه این محتوا در قالب موسیقی به چه علت صورت می‌پذیرد، آن هم در شرایطی که توجه چندانی به قالب موسیقیایی اثر نمی‌شود و استقبال از این قالب شبه موسیقیایی اندک است؟

 

 

تاثیرگزاری این آثار وابسته به ساختار موسیقیایی آن‌ها و استقبال مخاطب است. همانطور که مشاهده می‌شود، در مقابل موسیقی رایج، از چنین آثاری چندان استقبال نمی‌شود. ضعف این آثار در برقراری ارتباط حسی ملموس است. فارغ از این مسئله، تجربه شخصی من در ارتباط با مخاطبان ثابت این آثار، اثبات کرده است که تاثیرگزاری چنین آثاری در حوزه عمل‌گرایی شنونده‌های این سبک نیز محدود است. افراد، مدعیِ اهمیت محتوا و اندیشه‌اند امّا از برخورداری نظام فکری و عمل به آن محروم هستند لذا تاثیرگزاری هم به لحاظ کمی و هم کیفی، مطلوب به نظر نمی‌رسد. بنابراین بار دیگر این پرسش مطرح می‌گردد که هدف چیست و چقدر در دستیابی به هدف موفق عمل می‌شود؟

 

 

-نفش کم‌رنگ فرم

 

 

متاسفانه اکثر آثار محتواگرا به نوعی دارای ضعف ساختاری (فنی) است. دو مورد از اساسی‌ترین ویژگی‌های بارز موسیقی رپ، نحوه بیان و ساختار ادبی است. اگر به آثار اصیل رپ توجّه کنید، کوبندگی در بیان و لحن کوچهِ بازاری آن آثار، قابل لمس است. همچنین ساختار ادبی متن آثار هماهنگ با لحن بیان، صحبت‌محور و عامیانه است. به همین علت گاهاً به طنز گفته می‌شود، تشخیص صحبت عادی رپرهای آمریکایی از رپ کردن آن‌ها دشوار است. متاسفانه این دو مورد در آثار محتواگرای رپ فارسی نادیده گرفته شده است. نحوه و لحن بیان و همچنین ساختار ادبی متن آثار شعرگونه است. پیشنهاد می‌کنم چند اثر در سبک دکلمه را به انتخاب خودتان بررسی کنید و به شباهت‌های ساختار ادبی و لحن بیان آن‌ آثار و آثار محتواگرای رپ فارسی توجّه کنید.

 

 

یکی دیگر از مسائلی که موجب فاصله گرفتن این آثار از سبک رپ می‌شود، ماهیت اینسترومنتال این آثار است. بیت‌ها غالباً خلوت و عاری از درام‌های شناخته شده رپ ارائه می‌شود. در نتیجه با میکس اجرای شعرگونه خواننده، اثر از لحاظ فلو و اجرا دچارِ ضعف می‌شود. انتقال حس (متناسب با محتوا) نیز از مواردی است که در آثار محتواگرا دارای ضعف است. لحن بیان عدّه‌ای دیگر، به نوعی روزنامه‌خوانی است. خشک و بدون حس، واژه‌ها ادا می‌شود لذا انتقال حس مناسب صورت نمی‌گیرد. گاهاً  ضعف در ایجاد و حفظ ریتم، چیدمان و وزن رایم نیز مشاهده می‌شود.

 

 

-تکلیف چیست؟

 

 

ابتدا باید توجّه کنید، ایرادهای مذکور تنها در صورتی صادق است که این آثار را بر مبنای «رپ بودن» ‌آن‌ها، بررسی کنیم. اگر خواننده اثر مدعی سبکی نو و جدید باشد، ایرادهای مذکور در بخش ساختار فنّی صادق نخواهد بود. همچنین اگر صاحب اثر اصرار بر فعالیت در سبک موسیقی رپ دارد، باید برای فاکتورهای موسیقی رپ اهمیت بیشتری قائل شود. به عقیده من، برای تولید یک اثر مطلوب با محتوای مناسب باید نخست به «اصل تناسب» توجه کرد.

 

 

صاحب اثر باید پیش از هر اقدامی «موضوع» مناسبی را انتخاب کند. اگر قرار است در سبک موسیقی رپ فعالیت کند باید حدالامکان از واژه‌هایی با باره بیانی شعرگونه استفاده نکند. لحن بیان مناسب با فضای اثر و البته عاری از هر گونه لحن دکلمه‌وار و شعر‌گونه انتخاب گردد. میان معنای عینی و پنهان تعادل برقرار باشد و پیام اصلی قابل فهم ارائه شود. از صنایع ادبی در جای مناسب استفاده شود. وزن و چیدمان رایم مناسب باشد و همچنین اجرای کوبنده را در دستور کار خود قرار بدهد. انتخاب اینسترومنتال اثر، منطقی و بر مبنای سبک رپ صورت بپذیرد. حدالامکان از ابهام و پراکنده‌گویی خودداری شود. در نهایت باز هم تاکید ویژه من، بر رعایت اصل تناسب در تمامی سطوح است.

سخن پایانی

 

 

پیش‌تر در مقاله‌ای جداگانه روش صحیح نقد در موسیقی رپ را تشریح کردم. همانطور که اشاره شد، امروزه شیوه نقد رایج در موسیقی رپ فارسی درواقع ھمان تحلیل روایی (روایت محتوای اثر و جزئیات فنّی) و تفسیر محتوای آثار است. در این نوشتار، نسبی بودن برداشت و تفسیر محتوا را به اثبات رساندم. به عقیده من، در نقد آثار محتواگرا باید همانند آثار فرم‌گرا و بر اساسِ اصول مطرح شده در نوشتار پیشین عمل کرد. تنها نکته‌ای که باید به آن اضافه کنم، آن است که منتقد می‌تواند به جای تحلیل و تفسیر محتوا، به نقد عقاید مطرح شده بپردازد. شیوه بیان و نحوه بکارگیری صنایع ادبی را نقد کند. تمام تلاش من در نوشتار حاضر، در جهت اثبات نسبی بودن محتوا و در موازات آن رد نقدهای رایج بوده است. امیدوارم در آینده کمتر شاهد تحلیل روایی و تفسیر محتوا تحت عنوان نقد باشیم. تحلیل و تفسیر می‌تواند در قالبی جداگانه و با عنوانی مناسب‌تر صورت بگیرد هرچند نیاز چندانی به چنین فعالیت‌هایی نیست.

 

 

همچنین در این نوشتار سعی کردم نکاتی قابل توجّه راجع به آثار محتواگرا مطرح کنم. توجّه کنید، اگر در این نوشتار از ذکر مثالی از آثار محتواگرا خودداری شد به چند علّت است. اوّل اینکه نگارنده متصور است مخاطب با مطالعه این متن می‌تواند آثار مذکور را به آسانی شناسایی کند و قصد ندارد پیش زمینه منفی نسبت به آثار خواننده‌ای خاص ایجاد کند. دوّم اینکه ایرادهایی که مطرح شد، تماماً در یک اثر مشاهده نمی‌شود. به عنوان مثال ممکن است لحن بیان در یک اثر شعرگونه نباشد امّا ضعف موضوع و پراکنده‌گویی قابل لمس باشد لذا نیاز به ذکر آثار متعددی بود که در این صورت به حجم نوشتار بسیار اضافه می‌شد. سوّم اینکه با ذکر نام آثار محتواگرای موردنظر، امکان داشت محتوای نوشتار حاضر، جهت‌دار و در راستای تخریب خواننده‌هایی خاص تصور شود.

نویسنده: علیرضا

 

 

 

تاریخ انتشار: 10 شهریور 1395

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی