خودستایی نامتعارف
دانش و آگاهی، منشاء بیرونی دارد. مغز انسان، دادهها را به طرق مختلف (دستگاه حسی) از جهان بیرون دریافت و پس از تجزیه و تحلیل، آنها را در شالودههای پیچ در پیچ ذهن آدمی تحت عنوان «آگاهی» ثبت میکند. برای مثال، ما با لمس آتش به گرمای آن آگاهی یافتهایم و با دیدن بارش باران درهنگام ابری بودن آسمان، به ارتباط ابر و باران پی بردهایم. آنچه میشنویم، میبینیم، لمس میکنیم و در مجموع هر آنچه را از راههای مختلف مشاهده، حس و تجربه میکنیم؛ در نهایت محتوای دانش و آگاهیهای ذهن ما را تشکیل میدهند. با توجّه به اینکه انسانها موجوداتی اجتماعیاند، سهم عمدهای از شکل گیری شخصیت و آگاهیهای ما نیز مرتبط با جامعه، محیط و رسانههای اطرافمان است.
در طول سالهای اخیر، ضریب نفوذ موسیقی هیپ هاپ که خود طبعاً پدیدهای رسانهمحور و القاءکننده قلمداد میشود، در ایران به شدت افزایش یافته و بهواقع جزئی از سبک زندگی، کردار و محتوای فکری بخش اعظمی از نوجوانان و جوانان ایرانی گشته است. علّت این سطح نفوذ به محتوای ذهنی شنوندههای موسیقی رپ، ریشه در بطن محتوا محور این سبک دارد. آزادی مطلق در گفتار و همچنین گستردگی محتوای این سبک از لحاظ موضوعی نسبت به دیگر سبکهای موسیقی، موجبات بسط و اشتراک آزاد انواع گرایشهای فکری، عقاید و باورها (فارغ از درستی یا نادرستی آنها) را در آثار تولیدی این سبک فراهم آورده است. رپ در ایران نیز از این ویژگی مستثناء نبوده و به لحاظ موضوعی دارای گستردگی فراوانی است امّا همانند صنعت رپ آمریکا، تولیدات تجاری با محتوایی عموماً آلوده و نامتعارف، گوی سبقت را از دیگر رقیبان خود ربودهاند. متاسفانه در حال حاضر این آثار در بین مخاطبان رپ فارسی محبوبیت فراوانی دارد و بسیاری از مخاطبان، گاه بیآنکه بدانند و گاه به اختیار از محتوای نامناسب این آثار و شخصیت (Character) نمایشی خواننده الگوبرداری میکنند. در نتیجه، گرایشهای غیراخلاقی و باورای آلوده در ذهن این افراد نهادینه شده و در گام بعد، با جامعه به اشتراک گذاشته میشود و سلامت جامعه را بیش از پیش به خطر میاندازد.
در ادامه، «خودستایی نامتعارف» را به عنوان عامل اصلی پرورش و اشتراک این باورهای غیرانسانی در آثار موسیقی رپ معرفی و آسیبهای آن را بررسی میکنیم.
خودستایی
خودستایی در لغت به معنای «ستایش و تحسینِ خویشتن» است. ریشه این مفهوم را میتوان در حس برتریجویانه انسان پیگیری کرد. انسانها معمولاً به دنبال برتریاند یا خود را به دلایل گوناگون (تفاوتها) از دیگران برتر میپندارند. اگر کمی عمیقتر به ماجرا نظر بیاندازیم، شاید بتوان منشاء این حس را در ذات انسان نیز جستجو کرد.
ذات انسان به دنبال بقا است. بقا یعنی استمرار وجود و تلاش برای بقا، درواقع جنگیدن علیه عدم وجود است. این امر به نوعی برتر دانستن «وجود»، نسبت به «عدم وجود» را تداعی دارد و در مجموع، تلاش انسان برای ماندن در یک بُعدِ برتر، یعنی بقا و وجود داشتن را القاء میکند. بنابراین میتوان گفت، حس خودستایی در انسانها آنچنان امری غیرمعمول و دور از ذهن نیست. امّا ارتباط این بحث با موضوع مورد بحث، چیست ؟
چندی پیش 20 اثر (دریافت لیست: کلیک کنید.) را در موضوعهای مختلف انتخاب و محتوای آن را از این زاویه (خودستایی) بررسی کردیم. با اندکی دقّت به محتوای آن آثار و بسط آن به کلیت موسیقی رپ، بیاغراق میتوان گفت که محتوای آثار موسیقی رپ، بر مبنای «خودستایی» استوار است و ردپای آن را به وضوح میتوان در اکثر آهنگهای رپ مشاهده کرد. البته این خودستایی رپرها، به دو دسته قابل تقسیم است. در نوع اوّل (خودستایی معمول) که در ابتدای بحث معمول بودن آن را اثبات کردیم، رپرها ویژگیهایی را از خود بازگو میکنند که در مجموع اثر نامناسبی بر مخاطب ندارد و صرفاً جهت مدح خویشتن و رجزخوانی است. در مقابل، دسته دوم (خودستایی نامتعارف) ویژگی هایی را از خود بازگو میکنند که ماهیتی پوچ و بیمارگونه دارند. رفتارها، باورها و صفاتی را که این افراد به عنوان ویژگی مثبت و برتری خود بازگو میکنند، شامل مباحث زیر است:
-مردسالاری، تبعیض جنسیتی، زنستیزی و همجنسگراستیزی
-تبعیض نژادی، قومی و مذهبی
-تبلیغ و اشاعه فحشا، مواد مخدر، قانون گریزی و اخلاق گریزی
شنونده ناآگاه زمانیکه این دادهها را به عنوان یک ویژگی و دلیل برتری (معرفی شده از جانب خواننده اثر) نسبت به دیگران مییابد، تلاش میکند محتوای ظرف ذهن خویش را با آن دادهها هماهنگ کند. از طرف دیگر این دادهها در ضمیر ناخودآگاه شخص نیز انبار شده و ذهن، ناخواسته به آنها عادت میکند. برای مثال، در آهنگی از ضعیف بودن زن و برتری مرد سخن گفته میشود و شنونده آن را بارها و بارها میشنود و بیآنکه متوجّه باشد، ذهن وی به این مسئله عادت میکند. حال اگر در جایی بحثی در این زمینه مطرح شود، شنونده بیآنکه در این مورد استدلالی عقلی داشته باشد و صرفاً با رجوع به انباری ذهن خویش، از برتری مرد و ضعیف بودن زن سخن میگوید.
عدّهای وجود این باورهای آلوده را واقعیتهای جامعه پنداشته و منشاء این باورها را در پدیدههای اجتماعی دیگری جستجو و موسیقی رپ را بیتقصیر میدانند. بیگمان، ریشه اکثر این باورها بیارتباط با دنیای موسیقی است امّا همانطور که قبلاً ذکر گردید، موسیقی رپ ماهیتی رسانه محور دارد و متاسفانه در حال حاضر به عنوان ابزاری رسانهای، موجب گسترش و اشاعه هر چه بیشتر این باورهای آلوده شده است، در حالی که میتواند نقش مثبت و مناسبتری را اتخاذ کند.
خودستایی نامتعارف رپرها صرفاً در کالبد «تعریف از خود» خلاصه نمیشود و این خودستایی دارای قالبهای متنوعی است. برای مثال، یک خواننده رپ با تشبیه رقیب خود به یک زن و یا یک فرد همجنسگرا یا تراجنسیتی، به خیال خود رقیب را دفن کرده و برتری خویش را ثابت میکند. در اینجا خواننده، در ظاهر به ستایش خود نپرداخته امّا به واقع، اقدام به مدح خویشتن داشته است. این سبک بیانات، درواقع نوعی خودستایی نامتعارفاند زیرا فرد با حقیر پنداری «جنس زن، تراجنسیتی و همجنسگرایی»، به نوعی «جنس مرد و دگرجنسگرایی» خویش را به عنوان یک ویژگی برتر، برشمرده است. علیرغم حقیر دانستن زنان از این جهت، متاسفانه نگاه جنسی، زنستیزانه و کالا برشمردن آنها نیز نقش پررنگی در محتوای موسیقی رپ دارد. رپرها در ادبیات خود زنان را صرفاً موجوداتی غیرقابل اعتماد، پستتر از مرد و کالاهایی جنسی برای کسب لذت معرفی میکنند. متاسفانه بخش وسیعی از محتوای تولیدیهای این روزهای موسیقی رپ به همین باورهای بیمارگونه و همچنین تبلیغ گسترده مواد مخدر میپردازد.
رپرهای فعال در این عرصه به جای آنکه به مسیر غلط و فعالیت نامناسب خویش اعتراف داشته باشند، حقایق را انکار و خود را مبرا از اشکال میپندارند. درست است، آنها کـسی را مجبور به مصرف مواد مخدر یا نگرش نامناسب نسبت به زنان یا تبعیض نژادی نکردهاند امّا به عنوان الگوی بخشی از جامعه، عقاید مخاطبانشان را خواسته یا ناخواسته جهتدهی میکنند.
نوجوان 15 یا 16 ساله مخاطب رپ، رپر مورد علاقه خود را کمال یک انسان به اصطلاح «باحال و خفن» تصور میکند و سعی در تقلید رفتارها و باورهای رپر مورد علاقهاش دارد تا از خود نیز شخصیتی به اصطلاح باحال همانند آن فرد بسازد. فعالین این عرصه با ماسکهای دروغین به چهره و با ظاهری پارساگونه در فضای مجازی به ایراد نطقهای حماسی و شبهروشنفکرانه میپردازند امّا اندک توجهی به محتوای موسیقی خود ندارند. متاسفانه ضریب نفوذ این افراد بر الگوی رفتاری مخاطبانشان بیش از آن است که خود تصور میکنند و صدافسوس که نمیدانند، این ژستهای گنگسترمآبانه آنها با انواع مخدر و نگاه جنسیشان به زنان، با جامعه انسانی چه کرده و چه خواهد کرد. زاویه دردناک ماجرا، حمایت مخاطبان کمسواد رپ از این جریانهای غلط است. آنچنان که یک دختر جوان با شنیدن این اشعار جنسی و زنستیزانه، نهتنها منقلب و ناراحت نمیشود بلکه جذب خواننده اثر و آثار مشابه میگردد. این عمق ماجرا و سطح آگاهی مخاطبان رپ را میرساند. اندر احوالات این اوضاع آشفته، سخن بسیار است و مجال اندک، چه بسا بهتر است عریضه را ختم به خیر کرده و عرصه را ترکـ
نویسنده: علیرضا
تاریخ انتشار: 29 آبان 1394